درنگی بر نبشه اقای وفا معصومی ( پيرامون پټه خزانه )

         
پوهنمل حاجی محمد نوزادی 
درنگی بر نبشه اقای وفا معصومی ( پيرامون پټه خزانه )



خوش وقتم که تعداد سايت هاي افغاني ما در شبکه انترنت روز بروز زياد شده ميرود که دانشمندان ما درانها اثار گرانبهاي خود را به دسترس هموطنان طور رايگان قرار ميدهند و گاهي هم مطالب عجيب در آن به چشم ميخورد ، ازجمله اخيراً در سايت اريايي مطلبي ر اپيرامون ( پټه خزانه يا گنجينه پنهان) محمد هوتک ، بقلم محترم وفا معصومي که زحمات شانرا ميستايم خواندم که در واقعيت برگردان ( پټه خزانه في الميزان ) اثر قلندر مومند بوده و در باره رد اصلي بودن کتاب ( پټه خزانه) تحرير گرديده و وفا معصومي انرا بزبان دري با تکاليف زياد ترجمه نموده است.

 هر چند بنده در رشته ادبيات و فيلولوژي تحصيلات مسلکي نداشته ولي خواندن نبشته فوق مرا واداشت تا دين خود را با ارائه اين مؤجز ادا نمايم زيرا که با افتخار میتوانم گفت که از جمله علاقمندان شعر و ادب هستم. تحصيلات اختصاصي ام در رشته زمين شناسي وپيوند من با طبعيت باعث گرديده که چنين علايق در قلب و روحم پرورش يابد . افزون بر ان با کتاب پټه خزانه محمد هوتک از اياميکه هنوز شاگرد مکتب بودم اشنا گرديدم و دوست داشتم گاه گاه اشعار شعراي مختلف را ازان برگزيده ، یاد داشت کنم.

 با در نظرداشت سوابق علاقمندی ام اينک خواستم درباره نوشته معصومي صاحب سطوري چند را تقدم خواننده گان هموطن نمایم که خداکند خاطر ان اقاي محترم را ملال نسارد :

 پټه خزانه ــ يک گنجينه پنهان با دشمنان اشکار

 اين يک واقعيت است که بازتاب کتاب (پټه خزانه ) در داخل و خارج کشور در نبشته هاي پژوهشگران سطوح مختلف در کل در جهت تائيد ان مسرت بار بوده، ولي باانهم تعدادي از انها پيرامون صحت اين کتاب اظهار شک و ترديد نموده اند. چنين کاری يک عمل طبیعي محسوب ميشود و غیر قابل انتظار نیست. د رجمله همچو کسان قلندر مومند نيز شامل است. تا جائيکه ديده شده در بين کسانيکه اصلي بودن و صحت پټه خزانه را زير سوال قرا رداده اند دو گروه اشخاص وجود دارند :

 گروه اول :

 اين اشخاص صرف خواسته هاي پژوهشي را در نظر داشته و ميخواهند يقين حاصل نمايند که تحقيقات شان بر بنياد واقعيت ها استوار میباشد، لذا در زمينه پيشنهاداتي را ارائه نموده اند تا در باره کتاب مذکور تدقيق بيشتر بعمل آيد و بر اساس متود هاي معين زبان شناسي محتوي پټه خزانه تحت بررسي قرار داده شود. اينگونه نظريات ناشي از حسن نيت بوده و بايد به ديده قد رنگريسته شوند ،اما قابل ياداوري است که هيچکس در مقابل همچو ازمايشات تدقيقي موانعي را ايجاد ننموده است و هر کس که در مورد شک و ترديد دارد، میتواند در مورد اقدام عملي نمايد .

 گروه دوم :

 اين گروه از روي سؤ نيت, و با سؤ استفاده از نظريات گروه اول دلايلي ابلهانه را تراشيده تا نشان دهندکه کتاب پټه خزانه يک نوشته فرضي ، جديد وحتي جعلي بوده که در روي ميز به تحرير درامده است. چنين اشخاص نيز بنوبه خود از دو قماش هستند که از دو منبع مختلف با هدف واحد سياسي آب ميخورند :

 الف ــ اينها کساني هستندکه در داخل و خارج کشور تحت تاثير تبليغات خصمانه فارسي زبانان ايراني و ايراني مآبان افغاني قرار دارند. اين اشخاص نه تنها با زبان ملي پشتو ما سازگار نيستند، بلکه زبان شيرين دري ما را نيز برسميت نمي شناسند و دري بودن افغاني را در زبان فارسي نفي ميکنند. مقالات متعدد نويسنده چيره دست کشور محترم ديپلوم انجينر خليل الله معروفي در سايت هاي مختلف افغاني جواب دندان شکنی است به چنين اقايون ايراني مشرف افغانستاني. و اينکه چرا اينها پټه خزانه را مردود ميشمارد نيز از هيچکس پوشيده نيست. اولأ اينکه مولف کتاب پټه خزانه کسي است که خودش هوتک بوده و مردم افغانستان اعم از پشتون، تاجک ،هزاره ، ازبک ، بلوچ يکدست تحت رهبري حاجي مير خان هوتکي ( ميرويس نيکه )در مقابل اشغالگران دولت صفوې ايرا ن قيام نموده ،نه تنها کشور خود را از مظالم شان نجات بخشيدند بلکه مردم مظلوم ايران را نيز از شرفساد اهل بي کفايت صفوي ها ازاد ساختند. ثانيأ محمد هوتک از جمله مبارزين و مبلغين برجسته ضد فاشيزم گرگيني ايراني بود که در چندين جاي پته خزانه از مظالم انها ياد آوري مينمايد . ثالثأ کتاب پټه خزانه در عهد معارف پرور اعليحضرت شاه حسين هوتکي توسط کاتب ادبي دربار وي برشته تحرير در آمده است و ا ين شاه ترقي پسند برادر شاه محمود هوتکي بود که ايران را اشغال، دولت صفوي را سقوط داد و شاه سلطان حسين صفوي پادشاه ايران را مجبور کرد به قرارگاه او حاضر شود و در پيشگاه او زانو زند و تاج شاهي خود را بدست خود بر سر او بنهد . روي اين اساس ايراني ها و ايران مآبان افغانستاني در هيچ حالت ولوکه صحت پټه خزانه توسط ايت وحديث هم ثابت باشد ، قبول نخواهند کرد .

 ب ــ بخش ديگر مخالفين اصلي بودن پټه خزانه کساني هستند که تحت تاثير سياست ضد افغاني حکومات پاکستان امده و يا به حيث معاشخور در خدمت انها قرارگرفته اند. اقاي قلندر مومند که خودش يک تبعه پاکستان است به گمان قريب به يقين به اين قماش مردم منسوب است. چون در پټه خزانه در شر ح حال شعرا و ادباي زبان پشتو معلومات جمع اوري گرديده است و اين گروه از مخالفين فکر ميکنند که پشتونها از قديم الایام مردم سلحشور و جنگجوي بودند و طوريکه فريدريش انگلس در رساله خود تحت عنوان "افغانستان" مينويسد که جنگ براي اين مردم در زندهگي يکنواخت شان تفريح محسوب ميشود .ازينرو انها ( پشتونها ) براي پشبرد هنر و ادب وقت و امکانات کافي نداشتند. اشخاص فوق برويت همچو دلايل صحت پټه خزانه ر ازير شک و سوال قرار ميدهند . اين نظر تاحدي درخور تأمل است، اما با در نظر داشت اينکه خود خصلت سلحشوري حماسه افريني را ببار مي اورد و اين واقعيت ها خواهي نخواهي بصورت طبیعي در گفتار و پندار مردم اظهار ميگردد . شعر وشاعري براي اظهار اين ويژه گيها وسيله و طريقه خيلي مناسب بشمار مي ايد . شايد از همين جهت باشد که بسياري از اشعار در پټه خزانه يا حماسي بوده و ياهم اظهار خدا پرستي مردم مومن اين سرزمين است. بر علاوتاً شعراي شامل پټه خزانه اشخاص فرضي وخيالي نيستند زيرا که اسماي بسياري از انها در ساير مأخذ ها نيز بچشم خورده است. روي اين اساس شک و ترديد همچو کسان اصولي بوده نميتواند و فلهذا قابل قبول نميباشد .

 از سوي ديگر، دلايل انها که در رد کتاب مذکور ارائه داشته اند پايه منطقي ندارد ، بيائيد طور مثال يکي دو استدلال اين اقاي قلندر مومند را که اقاي معصومي تاحد نبوغ از وي توصيف نموده و مکررأ بر آن تأکيد ميکند ، به بررسي بگیريم :

 موصوف در ابتداي به ا صطلاح معروضات خويش يادار ميشود که اگر عکس العمل منفي معاصرين شان نمي بود ، شايد به يکي دو مقاله در مورد بسنده گي مينمود ، اما عکس العمل انها ويرا گويا تحريک نموده است تا اين رساله ( پټه خزانه في الميزان ) را بنويسد. ازين گفته او بوضاحت معلوم ميگردد که نوشته جناب شان کاملا از روي لجبازي و لجاجت صورت گرفته است نه بخاطر يافتن راه راست در تحقيقات علمي. اين هم يک واقعيت تجربه شده است که لجبازي و استدلال منطقي باهم مطابقت ندارد و فاصله بين اين دو پديده از ثري تا ثريا ( از زمين تا اسمان ) است. طور مثال بيائيد اولين دليل ويرا بدقت ببينيم که در رابطه به اثبات نادرست بودن پټه خزانه از نادرست بودن نام کتاب ( از نظر او )اغاز ميکند . بخاطر وضاحت اصل مسئله قبل از بررسي اين موضوع لازم به تذکر ميدانم که کتاب پټه خزانه مشتمل بر سه بخش ( يا سه خزانه ) است :

 خزانه اول ــ در بيان شعرائيکه پيشتر گذشته اند ( قبل از عهد مولف کتاب )

 خزانه دوم ـــ دربيان شعرائيکه اکنون زنده اند ( معاصرين مولف )

 خزانه سوم ــ در بيان همان زنانيکه در زبان پشتو از خود اشعار بيادگار گذاشته اند.

 حال ميگرديم به اصل مسئله . قلندر مومند بارتباط دلايل رد کتاب مينويسدکه قبل از همه نام ان ( پټه خزانه يعني گنجينه پنهان) قابل قبول و اطمنان نيست زيرا که بخش دوم ( خزانه دوم ) ان دربيان شاعران همعصر محمد هوتک است لذا انها پنهان نبودند ، و از نظر جناب عالي ازينکه نام کتاب با مندرجات متن ان صدفيصد مطابقت نميکند ، پس کل کتاب درست نبوده و جعلي است. چه منطق فيلسوفانه وحکيمانه!

 اگر از موصوف سوال گردد، در صورتيکه از گل روي شما نام انرا ( شرح حال پنجاه تن از شاعران زبان پشتو ) ميماند که بامندرجات متن کتاب مطابقت کامل دارد، پس کتاب متذکره را درست و واقعي قبول ميکرديد؟ ايا جعلکار نميتوانست نام ديگر را بغير از پټه خزانه انتخاب کند؟ اما يک واقعيت را بايد اقايون قلندر مومند نويسنده رساله و وفا معصومي مترجم و تائيدکننده رساله فراموش نکنند که از قديم الایام در عموم لسانهاي جهان تعامل چنين است که نام کتاب را معمولا از روي نام يک بخش ان تعیين و عنوان يک شعر را از روي صرف يک بيت ان انتخاب ميکند .مثلا نام کتاب مجموعه داستان هاي يک نويسنده صرف از نام يک داستان شامل کتاب برگزيده ميشود و میتواند اين نام باساير داستانهاي داخل کتاب ازلحاظ شکل و محتوي هيچگونه مطابقتي داشته نباشد . طور نمونه اگر مجموعه داستان هاي نويسنده ورزيده اسدالله حبيب را بنام ”سه مزدور“ در نظربگيريم ، اين نام فقط نام يکي از داستانهاي شامل کتاب است که باساير داستانهاي ان هيچنوع رابطه شکلي و مضموني ندارد. فضل خدا است که اين اثر بدست قلندر صاحب نه رسيده است ، ورنه بر اساس چنين استدلال و منطق خويش ، به چهار کتاب فتواي ناروا و جعلي را بران صادر ميکرد.

 استدلال دوم قلندر مومند به ارتباط تقسيم و رده بندي کتاب پټه خزانه بوده و حاکي ازانست که از نگاه او در ان روزگاران حتي براي زبانهاي عربي ، فارسي و پشتو هم طريقه تقسم بندي و ترتيب کتب به لحاظ موضوعات مروج نبود ، پس محمد هوتک چگونه قادر شد که کتابش را به سه قسمت جداگانه ( سه خزانه) تقسيم بندي نمايد .

 اين استدلال ديگربي بنيادتر از اولي است. موضوع تقسيم بندي کتب به فصل و باب( قسمت ها يابخش ها) از زمانهاي خيلي قديمتر از تاليف پټه خزانه مروج بوده است. اينکار انقدر ابتدايي بوده که در اکثر کتب ديني وغيره امثال ان فراوان موجود و هر کس از ان اطلاع دارد. قابل تعجب است که قلندر مومند به اساس کدام دليل اين کار را از جمله کشفيات و اختراعات سالهاي اخير ميداند؟ محمد هوتک که خودش کاتب (منشی) دربار شاه حسين هوتکي بوده و علوم متداول آن وقت را فراگرفته ، باالخاصه در علوم ديني معلومات و دسترسي کافي داشت که در غير ان چنين يک مقام را در دربار شاهي هرگز احراز نموده نميتوانست. فصل بندي کتب دران وقت نيز يک امر عادي بوده و به نبوغ خارق العاده نويسنده احتياجي نداشت، چه رسد به خود محمد هوتک که با علما و فضلاي ايراني و عربي نيز معرفت داشت و بافن کتاب نويسي در سطح همان وقت به خوبي آشنا بود. پس استعمال اين نوع جملات قلندر مومند که در باره محمد هوتک ميگويد «… او چگونه قادرشد….. » اصلا جاي ندارد و حتي از دهن يک شخص کم سواد نيز انتظار آن نيمرفت.

 تمام استدلالهای باقيمانده موصوف در (پټه خزانه فی الميزان ) از همين گونه وحتی مضحک تر از ان بوده است و استعمال ضرب المثل مشت نمونه خروار درينجا کاملا بجا است . چون استدلالهای قلندر مومند طوريکه ديده شد از اول به شکل غلط پايه گذاری گرديده ، پس به آسانی متوان به گفته شاعر اکتفا نمود که گفته است :

                 خشت اول گر نهد معمار کج

                  تا ثريا ميرود ديوار کج

 بيائيد يک موضوع ديگر را نيز در نظر داشته باشيم : اگر بالفرض اين اثر جديد و جعلی باشد ، پس جعلکا ران که خواهد بود ؟ صرف يکی از دو نفر يعنی يا خود محمد هوتک و يا هم مرحوم علامه عبدالحی حبيبی بوده متواند . محمد هوتک اين کار را انجام داده نميتوانست، زيرا از يک سو به ان ضرورت نداشت و از سوی ديگر طوريکه می بينيم وی معلومات را در مورد از روايات اشخاص ديگر مثلا پدر شان وغيره ويا هم از ماخذ ديگر گرچه برای عموم پنهان بوده ولی تعدادی از علمای وقت با ان شنايی داشته ، گرفته است . مرحوم حبيبی نيز به اين چيز ضرورت مادی و معنوي نداشت زيرا اثر بنام خودش نيست و صرف مانند معصومی صاحب خود را به حيث مترجم دری و حاشيه نويس قرار داده است که امتيازی چندان ندارد . افزون بران ، اشعار و نمونه های کلام شاعران و نويسنده گان در کتاب پټه خزانه آنقدر متنوع و متفاوت بوده که نوشتن ان توسط يک شخص اصلا محال است. اجرای يک عمل جعلکاری توسط ده ها تن نيز غي رمنطقی است زيرا اين کار بنوبه خود ضرورت به يک پروژه منظم و وسيع دارد که امکان پذير نبوده و قابل قبول نيست .

 برعلاوه، هر زبان منجله پشتو از آغاز پيدايش هم شعر داشت هم شاعر. اگر محمد هوتک نمونه های کلام اين تعداد اندکی از انها را جمع اوری مينمود يا نه مينمود ، اگر حبيبی صاحب انرا ترجمه و تحشيه ميکرد يا نميکرد ، اگر قلندر مومند هزار مرتبه انرا رد کند يا نکند ، اگر معصومی صاحب انرا ترجمه کند يا نکند و يا صدبار با تاکيد از ان يادکند يا نکند ، اين زبان هم مانند ساير زبانهای جهان از آوان پيدايش هزاران مرتبه زيادتر از ان شاعران و سخنوران داشته که محمد هوتک در کتاب خود شرح حال آنهارا ثبت نموده است. بالاخره صفوی ها و پنجابی ها گريه کند يا خنده کند ، اين شعر حماسی و فخريه زيبا از خود امير کړوړ جهان پهلوان است که میفرماید:

 زه يم زمرۍ ، پر دی نړۍ له ما اتل نسته

 پر هند و سند و پر تخار و پر کابل نسته

 بل پر زابل نسته

 له ما اتل نسته ( الی اخير )

 گرچه قلند رمومند از يک گپ تشويش دارد و ميگويد که اگر کسی به ارتباط تحرير رساله شان ، به حسن نيت وی حمله ور گردد و يا گفته های او را غي رموجه پندارد ، اين ديگر بی انصافی بزرگی درحق او خواهد بود . نميدانم که هموطن محترم ما معصومی صاحب نيز از برگردان رساله او بزبان دری ، در رابطه به حسن نيت شخص خود تشويش دارد يا خير؟ بنده اميدوارم که موصوف اين کار را از روی حسن نيت و کمک به پژوهشگران انجام داده باشد نه از روی تعصب يا ساير اهداف منفي . اگر اين حدس من از نظر معصومی صاحب درست و صحيح باشد ، پس يک پيشنهاد دوستانه به وی دارم ، و ان اينکه بخاطر تقويه هر چه بيشتر حسن نيت شان ، يکی دو مقاله از ان نبشته های متعدد را نيز ترجمه نمايد که در تائيد صحت پټه خزانه با استدلال های علمی و منطقی وبمراتب قويتر از قلندر مومند ، توسط دانشمندان و محقيقين برشته تحرير در امده است و کمک بزرگ به امر پژوهش و تحقيق خواهد بود . اين پيشنهاد کاملا ناشی از حسن نيت بنده بوده و خداکند معصومی صاحب به ان لبيک گفته و بر احترام خود بيافزايد .

 خواننده گان محترم !

 عجالتا باتقديم این نوشته مؤجز بسنده نموده ، اميدوارم د رآينده اگر وقت ياری نمود بازهم در زمينه صحبت های مفصلتری داشته باشم . باعرض حرمت . 





Share by: