پته خزانه و یاوه گویی سیاسنگ

داکتر مطهر
پته خزانه و یاوه گویی سیاسنگ



چند روز قبل یکی از دوستانم مرا به ویبگاه ”جاودان نوای آزاد“ آگاه ساخت که دران مضمونی تحت عنوان ”نگاهی به پته خزانه از چند روزنه“ بقلم صبور سیاسنگ نشر گردیده. سیاسنگ مضمون را با یاوه گویی طولانی آغاز نموده و خواسته تا مرحوم علامه عبدالحی حبیبی، مدون و مصحح پته خزانه، را یک فرد بی اعتبار معرفی نماید. باید یاد آوری کنم که علامه حبیبی آن شخصیت علمی جامعه افغانی بود که نه تنها در آسیا بلکه در بسا جوامع علمی و ادبی اروپا و امریکا هم شناخته شده است. هارون خپل در کتاب آفریده های مهجور علامه حبیبی مینگارد. ”علامه حبیبی بزرگ مرد برازنده میدان تاریخ و ادب و محقق توانا و پر مغز عصر ما بود که آثار قیمتی و پربهای او ستونهای نیرومند تاریخ و فرهنگ سرزمین باستانی ما را تشکیل میدهد.“ درینجا باید خاطر نشان ساخت که طعنه زنی و توهین سیاسنگ به شخصیت برجسته علامه حبیبی هیچگاه رخنه ای وارد کرده نمی تواند. نویسنده در مضمون خویش موضوعات کهن نقادان پته خزانه را دوباره تازه ساخته که ازآن جمله سه موضوع درینجا قابل توجه است.

١- در مورد استعمال حرف (ځ) پشتو سیاسنگ شکاکی قلندر مومند را یاد آوری نموده و گفته است که نوشتن حرف (ځ) با همزه بر سر آن ایجاد محمد گل مومند در حدود ١٩٣٦میلادی است که بعداً در تمام پشتونخوا رواج یافت. سیاسنگ اضافه مینماید این حرف نود ساله چگونه توانست بار بار در شعر یکهزار و سه صد ساله پیش رونما گردد؟ درینجا باید من تشریح بدهم که نوشتن (ځ) به شکل فعلی اش به محمد گل مومند تعلق ندارد و سالها قبل از پیدایش وی این طرز نوشتن (ځ) مورد استعمال بوده است. در کتاب ”نصاب افغانی“ که به قلم محمد اسماعیل بسال ١٨٦٦میلادی نوشته شده شکل (ځ) مانند شکل مروجه امروزی نوشته شده. این کتاب تقریباً سی سال قبل از تولد محمد گل مومند نوشته شده است. درین سلسله منشی کریم بخش کتابی را بسال ١٨٨٩م برای اردو زبانان تالیف نموده تا آنها پشتو بیاموزند. در باب اول در اشکال حروف و رسم الخط نویسنده کتاب حروف خاص پشتو را تشریح مینماید و در حاشیه طرز نوشتن این حروف را در کلمات آورده است. در مورد (ځ) وی مینویسد:

بر سر (ح) عربی همزه گذاشته میشود و بشکل (ځ) می نویسند (ځمونږ، ځای)

هاکذا ادعای قلندر مومند و مرید وی، سیاسنگ، کاملاً غلط است و اینطور معلوم میشود که درین مورد این شکاکین کستاخ پته خزانه به تاریخ خط نویسی لغات مخصوص پشتو توجه نکرده اند و یا اینکه این دو فرد بسیار کم معلومات و فاقد اندوختۀ علمی میباشند.

برعلاوه سیاسنگ ادعا مینماید که چطور ”دکمه صد سال در کاج هزار ساله“ آمده یعنی در شعر حماسی امیر کروړ استعمال شده. نسخه دوم پته خزانه در شهر کویته بلوچستان بسال ١٨٨٦میلادی کتابت شده و دران (ځ) با همزه نوشته شده. اینکه بیش از هزار سال صوت (ځ) به کدام شکل و به کدام رسم الخط نوشته شده به کسی معلوم نیست و در روایت از یک نسل به نسل دیگر این شعر چنان تحریر گردیده. ارتباط دادن شکل کنونی (ځ) به آن زمان کار بیهوده است و بس.

٢- در شروع نوشتن کتاب، سیاسنگ به گفتار کاظم یزدانی رجوع مینماید که وی پته خزانه را در زیر ذره بین برسی قراد داده و به گفتار محمد هوتک مؤلف پته خزانه اشاره مینماید: ”چون به تالیف این کتاب شروع کردم روز جمعه بود، ١٦ جمادی الثانی سنه ١١٤١ هجری قمری.“ یزدانی مینگارد قرار تقویم تطبیقی سال هجری و میلادی ١٦ جمادی الثانی سنه ١١٤١ دوشنبه میباشد نه جمعه. چنین اشتباه هر گز نمیتوان از طرف مؤلف واقعی صورت گیرد و به این اساس کتاب را جعلی میشمارد.

در جواب باید گفت که در مضمون تحت عنوان ”د پټي خزانې په لاس کښلې نسخه کی د ځینو کلونو تصحیح“ علامه حبیبی مینگارد که: ”دا خو یوه ښکاره غلطی ده، دلته زما یقین دا دی چي په کتابت کی د یو عدد زیاتی سوی دی، ځکه چی د دغی میاشتی لومړی جمعه د جمادی الثانی شپږمه ده، کاتب د (١) هندسی عدد په زیاتولو ١٦ کړی ده… دا ځما حدس به ځکه سم وی چی د کتاب په پای کی یې د ختم نیټه د جمعې ٢٤ د شوال سنه ١١٤٢هجری قمری کښلې ده (ص ١١١) او که موږ دغه تطبیقی تقویم ته وگورو نو په دغه کال د شوال لومړی ورځ د شنبې او څلیروشتمه یې جمعه ده… چی دغه تاریخ بیا صحیح را نقل سوی دی.“

ترجمه: ”این یک غلطی آشکارا است. من یقین دارم که در کتابت کتاب یک عدد اضافه گردیده چون جمعه اول جمادی الثانی آن سال روز ششم است. کاتب عدد (١) هندسی را علاوه نموده و انرا ١٦ نوشته… این حدث من از خاطر صحیح خواهد بود چون در آخر کتاب تاریخ ختم آن روز جمعه ٢٤ شوال سنه ١١٤٢ هجری قمری نوشته شده (ص١١١). اگر ما به تقویم تطبیقی بنگریم دران سال روز اول شوال شنبه است و بیست و چهارم اش روز جمعه میباشد… که این تاریخ بصورت صحیح نقل گردیده است.“

اینگونه اغلاط و اشتباهات در کتب قدیم که از یک نسخه به نسخه دیگری خطاطی می شد فراوان اند و این معنی آن را نمیدهد که تمام کتاب مورد اعتبار نیست. این گونه نتیجه گیری کار یک فرد آگاه و عالم نیست.

٣- در مورد استعمال بعضی کلمات در پته خزانه که از استعمال افتاده اند مانند دښن (دشمن)، غوږن (آگاه)، نیز (سیلاب) و برمل (ظهر) وغیره علامه حبیبی در پاورقهای کتاب مینویسد که این کلمات اکنون از استفاده افتیده اند. یزدانی مینگارد: ”واژه گان برمل (ظهر)، ترمل (شام)، لرمل (عصر)… نیز در قرون گذشته در پشتو رایج بودند، بعدها بدون هیچ دلیل… از میان رفته اند… ایا چنین چیزی از نظر زبانشناسی، سیر تکامل زبان، تاریخ، جامعه شناسی و قانون طبیعت امکان پذیر است؟“

این ”ذره بین“ تکامل یک زبان را اینطور وانمود مینماید که این پدیده اختراع علامه حبیبی است. درینجا توجه یزدانی را به این نقطه مهم واقف میگردانیم که زبانها همیشه در حالت تحول و ارتقا بوده است. آمدن تغیرات در زبانها یک پدیده کاملاً طبیعی میباشد. نه تنها واژه ها از بین میروند و از استفاده می افتند بلکه زبان های کامل در طول تاریخ از بین رفته است. زبانهای مثل مادی، پهلوی، اخادی، اوستا،سغدی، خوارزمی و باختری که اینها چند مثالی از زبانها است که در لابلای تاریخ نابودن شده اند. اگر به زبان فارسی نظری بیاندازیم میبینیم که واژه های ترامون (قطره)، مون (اندازه)، مهاد (هم)، نهش (وضع) و هموگ (معادل) به اثر تاثیر زبان عربی به مرور زمان از استفاده افتیده اند. به همین شکل زبان انگلیسی، که یک زبان بین المللی در سر تا سر جهان شناخته شده، بسا واژه های قدیم آن از بین رفته است بطور مثال حروف bedward (رفتن به سوی بستر)، brabble (بحث کردن بر مسایل ناچیز)، crapulous (بیمار شدن به خاطر خوردن غذا زیاد)، jargogle (مخشوش بودن)، snotter (هشیار) وغیره از استعمال افتاده اند. اینگونه تحول در زبانها کدام پدیده غیر طبیعی نبوده و نه کدام مغایرت زبانشانسی دران پدیدار میباشد.

آمدیم به اصل مطلب جناب یزدانی که با طمطراق فراوان می نویسد: ”چطور ممکن است پشتونهای قدیم بدوی و چادر نشین که حکومت و سلطنت نداشتند… واژه های مخصوص داشتند.“ این کلمات یزدانی و شاگرد وی، سیاسنگ، اصل مطلب یعنی شکاکی و کم معلوماتی آنها را در مورد پته خزانه آشکار می سازد. حقیقت اینست که پشتونها از زمان بسیار قدیم فرهنگ، زبان و ادب داشتند. نگاهی بتاریخ وانمود میسازد که دودمان سوری در غور بیش از یک قرن حاکم بودند، لویکان غزنه، دودمان لودی، هوتکیان و ابدالیان شاهان برجسته پشتونخوا بودند و سلطنت های باشکوه داشتند. اینگونه ادعا که پشتونها حکومت و سلطنت نداشتند، یک قرینه جاهلانه و غیر مسلکی است و نشانده بی شعوری و گستاخی به مقابل یک قوم و ملت میباشد.

                 باز گستاخان ادب بگذاشتند

                 چون گدایان زله ها برداشتند

                                                     (مولانا جلال الدین بلخی)

در اینجا کلمه از بین رفته انگلیسی cockalorum ( یعنی فرد کوچک و بی اهمیت که خود را بسیار بزرگ جلوه میدهد) بیادم آمد که در مورد نوشته و روش سیاسنگ کاملاً صدق مینماید.

 

یاداشت: خوانندگان میتوانند لغات نادر و طرز استعمال آن را در پاورقی ها و تعلیقات کتاب پټه خزانه طبع دوم ١٣٣٩ هجری شمسی، چاپ ریاست التألیف وزارت معارف بخوانند. نسخه اصل پټه خزانه و طبع دوم را در ویبگاه patakhazana.com و alamahabibi.net یافته میتوانند.



Share by: